Wednesday, July 22, 2009

دو کلمه اظهار فضل درباره ی ترجمه/مهر 86

به نظرم...

به تازگي در نثر برخي ترجمه‌ها برخي عبارات به اين صورت ضبط شده‌اند (به عنوان مثال): به و از اين شهر مي‌آيند و مي‌روند. يا مثلاً: با و براي آنان آمدند. و يا : برتر از و وراي ارائه‌ي معنا باشند.

من اين گونه عبارات و مصاديق را اغلب در حوزه‌ي متون فلسفي، نقد ادبي و حتي زبانشناسي ديده‌ام كه شايد اگر در اخبار ورزشي، يا در مجله‌هاي زرد سينمايي كه پر از ترجمه‌ي مطالب اينترنتي است مي‌ديدم كمتر دلخور و متعجب مي‌شدم. با آن كه من نه زبان‌شناسم و نه دستورشناس، به خودم اجازه دادم دست كم در اين بايگاني در اين مورد اظهار لحيه (يا خدايا لهيه؟) كنم. به گمانم اين شيوه‌ي بهره‌گيري از حرف اضافه را هرگز پيش از اين در زبان فارسي نديده‌ام. اگر تمام متون كهن فارسي را خوانده بودم، شايد در جاي معتبرتري مثل يك روزنامه يا مجله يقه‌ي مترجمين را درباره‌ي اين شيوه‌ي اختراعي مي‌گرفتم. اما در همين متوني كه من خوانده‌ام ، نديده‌ام كه هرگز از حرف اضافه اين طور بهره گرفته شود. هر خواننده‌اي هم تصديق مي‌كند كه گفتار روزمره ي ما هم به كلي از چنين روشي مبرا و خالي است. مثلاً اولين جمله‌اي را كه به عنوان مثال آورديم در نظر بگيريد. در اين جمله نوعي لفّ و نشر رخ داده است كه در ادبيات به عنوان صنعتي ادبي شناخته مي‌شود. به جاي آن كه گفته شود به اين شهر مي‌آيند و از اين شهر مي‌روند آمده است «به و از اين شهر مي‌آيند و مي‌روند» . البته همان طور كه گفتم در ادب فارسي صنعت لف و نشر به كار مي‌رود اما نه درباره‌ي حرف اضافه. به شهر رفتن يك گروه فعلي كامل است كه حرف به در آن بايد پيوسته با متمم يعني شهر باشد. همچنين است از شهر رفتن. اساساً گمان نمي‌كنم جايي ديده باشم كه متمم از حرف اضافه‌ي خود فاصله داشته باشد و ميان حرف اضافه‌ي مربوط به يك متمم (يا به اصطلاح دستوري كمي قديمي‌تر "مفعول با واسطه") با خود آن متمم كلمه‌اي بيايد. بنابراين لف و نشر در اين موارد يك غلط نحوي است. نه فقط به اين دليل كه در دستور زبان جايي براي آن پيش‌بيني نشده است. بلكه از اين رو كه در محاوره، متون و هيچ جاي ديگري به غير از برخي ترجمه‌ها اين‌گونه كاربرد حرف اضافه وجود ندارد. زبان زنده ممكن است از نحو پيروي نكند و باز هم درست به حساب آيد. اما اين ترجمه است كه بايد از زبان زنده پيروي كند و نه برعكس. لااقل اين تصور من است. من البته در اين مورد فرصت نكردم بيشتر بخوانم. اما دكتر پرويز ناتل خانلري كتابي به اسم «حرف اضافه» دارد كه در آن درباره ي صورت‌هاي بهره‌گيري از حرف اضافه در زبان فارسي بحث كرده است. شايد مطالعه‌ي آن (چه براي من و چه براي هر دوست كنجكاو ديگري) براي روشن‌تر شدن تكليف در اين مورد موثر باشد. ديده‌ام كه در نثر انگليسي چنين استفاده‌هايي از حرف اضافه رايج است. اما گويا مترجمان از ياد مي‌برند كه آن حرف اضافه‌ها هم حرف اضافه‌هاي انگليسي هستند . من بر اين گمانم كه در زبان‌هايي مثل فارسي كه حرف اضافه بيش از قواعد صرفي، و بيش از تقدم و تاخر كلمات در جمله تعيين كننده‌ي مفاهيم اجزاي جمله‌اند، حروف اضافه واژگان فرهنگ لغتي به حساب نمي‌آيند كه با معادل‌هاي ثابت از يك زبان به زبان ديگر منتقل شوند. بلكه جزو گرامر ترجمه ناپذير زبان به حساب مي‌آيندو بنابراين ما در هنگام مواجهه با حرف اضافه‌ي to نبايد بلافاصله بنويسيم «به» بلكه بايد پس از فهم جمله در زبان مبدا آن را بر اساس ساختار نحوي زبان مقصد باز آفريني كنيم. در اين ميان ممكن است برخي حروف اضافه خود به خود حذف و يا اضافه شوند. مثل of كه در بسياري از مواخود به خود حذف مي‌شود. حال كه چنين قواعدي بر حروف اضافه حكمفرماست رونويسي (و نه ترجمه‌ي) واژه به واژه‌ي ساختار انگليسي جملات با كلمات فارسي (آن هم در موردي كه در زبان مبدا هم بيشتر تزئييني و بلاغي به نظر مي‌رسد) چه لزومي دارد؟

مثلا آيا نمي‌توان به جاي عبارت «... برتر از و وراي ارائه‌ي معنا » نوشت «برتر از ارائه‌ي معنا و وراي آن »؟ آيا ضبط همان جمله به صورت دوم به امانت داري ترجمه لطمه مي‌زند؟

لطفاْ اگر هر كس چيز بيشتري در اين مبحث مي‌داند، آن را برايم بنويسد. چون تمام این حرفها را با قید شک و تردید نوشته ام.

No comments:

Post a Comment